کتاب باز

دانلود کتابهای الکترونیکی شاید در آینده ...

کتاب باز

دانلود کتابهای الکترونیکی شاید در آینده ...

۱۰مورد که خداوند در مورد آنهاسئوال نمی کند

1. خداوند از تو نخواهد پرسید که چه اتومبیلی سوار می شدی، بلکه از تو خواهد پرسید که چندنفر را که وسیله نقلیه نداشتند به مقصد رساندی؟

2. خداوند از تو نخواهد پرسید زیربنای خانه ات چندمتر بود، بلکه از تو خواهد پرسید به چند نفر در خانه ات خوشامد گفتی؟

3. خداوند از تو نخواهد پرسید که چه لباس هایی در کمد داشتی، بلکه از تو خواهد پرسید به چند نفر لباس پوشاندی؟

4. خداوند از تو نخواهد پرسید بالاترین میزان حقوق تو چقدر بود، بلکه از تو خواهد پرسید آیا سزاور گرفتن آن بودی؟

5. خداوند از تو نخواهد پرسید عنوان و مقام شغلی تو چه بود، بلکه از تو خواهد پرسید آیا آن را به بهترین نحو انجام دادی؟

6. خداوند از تو نخواهد پرسید چه تعداد دوست داشتی، بلکه از تو خواهد پرسید برای چندنفر دوست و رفیق بودی؟

7. خداوند از تو نخواهد پرسید در چه منطقه ای زندگی می کردی، بلکه از تو خواهد پرسید چگونه با همسایگانت رفتار کردی؟

8. خداوند از تو نخواهد پرسید پوست تو به چه رنگ بود، بلکه از تو خواهد پرسید که چگونه انسانی بودی؟

9. خداوند از تو نخواهد پرسید چرا این قدر طول کشید تا به جست و جوی رستگاری بپردازی، بلکه با مهربانی تو را به جای دروازه های جهنم، به عمارت بهشتی خود خواهد برد.

10. خداوند از تو نخواهد پرسید که چرا این مقاله را برای دوستانت نخواندی، بلکه خواهد پرسید آیا از خواندن آن برای دیگران در وجدان خود احساس شرمندگی می کردی؟

بیاد ماندنی ترین دیالوگ های سینمای ایران

قیصر (مسعود کیمیایی)
قیصر (بهروز وثوقی) : احترامت واجبه خان دایی ، اما حرف از مردی و مردونگی نزن که حالم به هم می‌خوره ... سه دفعه که آفتاب بیفته روی اون دیوار ، مردم یادشون می‌ره که ما چی بودیم و چی کردیم ، خان دایی ...

مادر (علی حاتمی)
محمدابراهیم (محمدعلی کشاورز) : خورشید دم غروب ، آفتاب صلات ظهر نمی‌شه ، مهتابیش اضطراریه ، دوساعته باتریش سه‌ست ، بذارین حال کنه این دمای آخر ، حال و وضع ترنجبین بانو عینهو وقت اضافیه بازیه فیناله ، آجیل مشگل گشاشم پنالتیه ، گیرم اینجور وجودا ، موتورشون رولز رویسه ، تخته گازم نرفتن سربالایی زندگی رو ، دینامشون هم وصله به برق توکل ، اینه که حکمتش پنالتیه ، یه شوت سنگین گله ، گلشم تاج گله !

قرمز (فریدون جیرانی)
ناصر ملک (محمدرضا فروتن) : بازم می‌زنمش حاج آقا ... زنی که با مردای غریبه بگو بخند راه بندازه ... جلوی مردای غریبه رژه بره ... نیششو واکنه ... حقشه کتک بخوره ...

اعتراض (مسعود کیمیایی)
امیرعلی (داریوش ارجمند) :‌ این دفعه مثل همیشه نیست ، گوشاتو باز کن ... فقط یه دفعه بیای تو حرفم ، جنازه‌تم پشیمون می‌شه ... به ردیف از اول می‌گم ...

آدم برفی (داوود میرباقری)
اسی (داریوش ارجمند) : مارک کجایی ؟

عباس (اکبر عبدی) : حول و حوش نواب .

اسی : نوابت هم خوبه آق کمال ، خوش اومدی .

عباس : اسمم عباسه ، فامیلیمم خاکپوره . 

اسی : اسمت مراد ماست ، فامیلیت مرام ما .

کمال الملک (علی حاتمی)

عضدالملک (هوشنگ بهشتی) : ان شاالله که سال آینده این باغبان پیر خدمتگزار ، توفیق تقدیم نهال بومندی دیگری داشته باشد .

ناصرالدین شاه (عزت الله انتظامی) : امیدوار نباش ، مدرسه‌ی هنر مزرعه‌ی بلال نیست آقا ، که هر سال محصول بهتری داشته باشد . در کواکب آسمان هم یکی می‌شود ستاره‌ی درخشان ، الباقی سوسو می‌زنند .

گوزنها (مسعود کیمیایی)

سیدرسول (بهروز وثوقی) : دستت رو من بلند نشه ... من می‌گم نوکرتم ، غلومتم ... اصغر ، مردی گفتن ، نامردی گفتن ، من خیلی پای تو وایسادم . یادت هست ؟

کندو (فریدون گله)

ابی (بهروز وثوقی) :‌ اینجا خونه‌ی آخره ... همه اینجان ... غربتی‌های کوچه‌ی مهران ، بستنی فروش قدیمی ... آقاحسینی ، من حکت رو می خونم . 

باران (مجید مجیدی) 
لطیف (حسین عابدینی) : بابا چی کار می‌کنی ؟ اون سنگینه ! پشت کن ، پشت کن ، خم شو ، یه کم عقب بیا ... چند روز بار بکشی عادت می کنی ، اونوقت از قاطر هم بهتر می‌تونی بار ببری .

آژانس شیشه‌ای (ابراهیم حاتمی کیا)

سلحشور (رضا کیانیان) : دوره‌ات گذشته مربی ! 

سوته دلان (علی حاتمی)

حبیب ظروفچی (جمشید مشایخی) : تنگ دوغ تراش ، ساده ، الوار ، مختلط ، بیست تا ... وزیری ، دوری ، دوازده تا ... ورشو مغز سفید ، چهار تا ... حاج ممد حسنی ، چهار تا ... گلدون دهنه اژدری ، بیست و پنج تا ... میرزا خوری ، دوسکومی ، خنچه ، فرش کرمان زمینه لاکی ، قاب قرآنی سه و چهار ، دوازده تخته ...

سگ کشی (بهرام بیضایی)

گلرخ کمالی (مژده شمسایی) : با زخم باید ساخت ؛ طول می‌کشه ولی خوب می‌شه !

کمال الملک (علی حاتمی)

کامران میرزا (پرویز پورحسینی) : رحم کنید قبله‌ی عالم ... اگر میا جهان گشای شاه بابا به گرفتن تاج و تخت امپراتور روس تعلق یافته ، با اشارت ابرو به جان نثار بفرمایید تا غلام پیشکش کند . تیغی که به کمر امیر حربتان بسته‌اید شمشیر عباس میرزاست .

ناصرالدین شاه (عزت الله انتظامی) : خاک بر سرت حاکم تهران ! الحق این لطفی که به تو شد ، توهینی بود به عباس میرزا .

بوی پیراهن یوسف (ابراهیم حاتمی کیا)

دایی غفور (علی نصیریان) : من این حرفا رو چرا باید اینجا بگم یوسف ... منی که می‌دونم اینجا نیستی ... خودتو به من نشون بده ، تو کجایی ؟ تو شکم کوسه ؟ من با این دل چه کنم ؟ دیگه وقتش شده که بزنم تو گوشت !

گاوخونی (بهروز افخمی)

راوی (بهرام رادان) : بابا ! راس می‌گن که مادر از دست تو دق کرد و مرد ؟

پدر (عزت الله انتظامی) : نه . من از دست مادرت دق کردم . 

راوی : ولی وقتی که تو مردی مادرم زنده نبود .

پدر : زنده نبود ، ولی من هر شب خوابشو می‌دیدم .

روای : منم هر شب خواب تو رو می‌بینم . 

پدر : پس بپا دق نکنی .

هامون (داریوش مهرجویی)

حمید هامون (خسرو شکیبایی) : این زن ، این زن سهم منه ، حق منه ، عشق منه ، طلاق نمی‌دم ...


مارکولک (کمال تبریزی)

رضا (پرویز پرستویی) : تو عزیز دلمی دل انگیز ... اگر اسلام دست و بال ما را نبسته بود .

حسن کچل (علی حاتمی)
صدای شهر فرنگی (مرتضا احمدی) : ... شبا مهتابی بود ، روزا آفتابی بود ، حالی بود حالی بود ، نونی بود آبی بود ، نون گندم مال مردم اگه بود ، نمی‌رفت از گلو پایین به خدا ... قصه‌ای بود ، قصه‌ی کک به تنور ، نوش آفرین ، حسین کرد ، حسن کچل .

عروس آتش (خسرو سینایی)

فرهان (حمید فرخ‌نژاد) : از امروز اگه ببینم کسی پشت سر این دختر دری وری بگه و از این حرفای خاله زنکی بزنه ... دهنشو کاه گل می‌گیرم . 

خواستگار (علی حاتمی)

وسواس الدوله (صادق بهرامی) :‌خب ، دفعه‌ی قبل به کجا رسیدیم ؟

خاوری (پرویز صیاد) : عرض کردم معلم خطم و شما فرمودید به‌به !

تیغ و ابریشم (مسعود کیمیایی)

مرد (اکبر معززی) : خوشبختی مال ازگلا و زنای بزک کرده‌ی زیر تیر چراغ برقه !

از کرخه تا راین (ابراهیم حاتمی کیا)

سعید ( علی دهکردی) : خدایا ... من شکایت دارم . من شاکی‌ام . پس کو رحمانت ؟ پس کو رحیمت ؟ آخه چرا اینجا ؟ چرا حالا ؟ چرا اینطوری ؟ من شکایتمو پیش کی ببرم ؟ به کی بگم ؟


آرامش در حضور دیگران (ناصر تقوایی)
سرهنگ (اکبر مکشین) : یه وقتی بود قدم تو میدون سربازخونه که می‌ذاشتم ، شیپور پادگان نعره می‌کشید . چی بود ؟ چه خبر بود ؟ جناب سرهنگ وارد شده بودن . ایست خبردار . من داد می زدم ، آزاد !

گوزنها (مسعود کیمیایی)
سیدرسول (بهروز وثوقی) : وقتی رفتی ، نفهمیدم کی رفته ، حالا که اومدی ، می‌فهمم کی اومده !

مسافران (بهرام بیضایی)
خانم بزرگ (جمیله شیخی) : مه همه رویای همیم !

آژانس شیشه‌ای 
حاج کاظم (پرویز پرستویی) : تو می‌دونی گردان بره خط گروهان برگرده یعنی چی ؟ تو می‌دونی گروهان بره خط دسته برگرده یعنی چی ؟ تو می‌دونی دسته بره خط نفر برگرده یعنی چی ؟

دیوانه‌ای از قفس پرید (احمدرضا معتمدی)

منشی (رضا سعیدی) : جناب قاضی ، این بدبخت بچه‌اش کجا بود ؟! وقت جنگ که خودش هنوز بچه بود ، وقتی‌ام برگشت که دیگه بازنشسته شده بود . 

سوته دلان (علی حاتمی)

مجید (بهروز وثوقی) : آخ که چقدر دشمن داری خدا ، دوستتاتم که ماییم ، یه مشت عاجز علیل ناقص عقل که در حقشون دشمنی کردی .

نسل سوخته (رسول ملاقلی‌پور)

احمد (آتیلا پسیانی) : بدبخت ، رو کسی تیغ نمی‌کشه . درسته که ریشه‌ی معرفت بین آدمیزاد نیم سوز شده . اما از اول می‌گفتی که پول لازم داری ، مهم نیست واسه چی .


گاو (داریوش مهرجویی)

مش حسن (عزت الله انتظامی) : من مش حسن نیستم . من گاو مش حسنم ! 



سوته دلان (علی حاتمی)

مجید (بهروز وثوقی) : خوش به سعادتتون که می‌رین روضه ، جاتون وسط بهشته ، ما که دنیامون شده آخرت یزید . کیه ما رو ببره روضه ؟ آقا مجید تو رو چه به روضه ، روضه خودتی ، گریه کن نداری ، وگرنه خودت مصیبتی ، دلت کربلاس !

هامون (داریوش مهرجویی)

حمید هامون (خسرو شکیبایی) : تو می‌خوای من اونی باشم که واقعن تو می‌خوای من باشم ؟ اگه من اونی باشم که تو می‌خوای ، پس دیگه من ، من نیست . یعنی من خودم نیستم .

سلطان (مسعود کیمیایی)

سلطان ( فریبرز عرب‌نیا) : خونه‌مون ... اینجا بود ... اینجا پنج تا اتاق ... دو تا باغچه و یه حوض بود ... بزرگ نبود ... اما بود .

از کرخه تا راین (ابراهیم حاتمی کیا)

اصغر (اصغر نقی‌زاده) : کجا رفتی دلاور ؟

سعید ( علی دهکردی) : تو آکواریومم . چرا نمی‌آیید تماشا ؟

اصغر : کفر نگو ، این کاخ سلطنته ، دلم می‌خواست تو رکابت باشم ... بگی بخون ، می‌خونم ، بگی برقص ، می‌رقصم ، بگی بمیر ... به خدا می‌میرم .

اجاره نشینها (داریوش مهرجویی)

عباس آقا (عزت الله انتظامی) : مرتیکه مزقونچی تو گفتی می‌خوای دو تا گلدون بزاری سر پشت بومت که با صفا بشه ، نه اینکه ورداری سرتاسر سقف خونه‌ی مردمو اینجوری برینی بهش .

سعدی (حسین سرشار) : مگه چه عیبی داره ؟ دو تا سوراخ پیدا شده ، خب می‌گیرمش . اما عوضش تو این سیستم من ... 

عباس آقا : سیستم من ، سیستم من ، بشاش به این سیستم ! 

روز واقعه (شهرام اسدی) 
عمرو (سعید نیک‌پور) : مسلمانی ما سه نسل است و از او هیچ . 

زید (عزت الله انتظامی) : آری ، اما من از اسلام او بوی تازگی می‌شنوم و از مسلمانی تو تنها بوی غرور جاهلی می‌آید .

عمرو : ما شصت ساله مسلمانیم . 

زید : این چه تفاخری است که به ایمان خویش می‌کنی ؟ که تو اگر مسلمانی از پدر داری ، او این گنج به رنج خویش یافته است .

چهره (سیروس الوند)
فریدون بهنام (ابوالفضل پورعرب) : به این می‌گن دلار ... زبون بین الملل . دلار بده ، سفید و سیاه حرفتو می‌فهمن . تلخه ، زشته ، می‌دونم . اما این قانون دنیاس .

...

سگ کشی (بهرام بیضایی)

نایری (احمد نجفی) : صحبت یه پکیج بود تو لاین ایمپورت اکسپورت . یه باکس خونگی با پرافیت آوریج نود درصد گارانتی . می‌تونست راحت هندلش کنه . اما خب ، تو فیلد ما نبود .

گلرخ کمالی (مژده شمسایی) : ببخشید از ناصر معاصر حرف می‌زنید ؟

نایری : این پسر کیس خاصی بود تو بیزنس خودش . خیلی اکتیو و نان استاپ . تو رنج خودش . لوکش هم بد نبود . اما نمی‌فهمم چرا آن و آف بود ؟

مسافران (بهرام بیضایی)

رهی (حمید امجد) : بی جهت خودتو آزار می‌دی . چرا خیال می‌کنی ما باعث مرگ اونا شدیم ؟

ماهرخ (مژده شمسایی) : اونا برای ما می‌اومدن .

رهی : به خواست خودشون .

ماهرخ : به خاطر ما ! 

یه بوس کوچولو (بهمن فرمان‌آرا)

راننده (پیام دهکردی) : مرگ ... مثل یه بوس کوچولو می‌مونه

گاه یک سنجاقک...

گاه یک سنجاقک به تو دل می بنند و تو هر روز سحر می نشینی لب حوض ، تا بیاید از راه ، از خم پیچک نیلوفرها ، روی موهای سرت بنشیند ، یا که از قطره ی آب کف دستت بخورد ، گاه یک سنجاقک همه ی معنی یک زندگی است